سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرزندپروری و رشد کودک

مهمترین وظایف رشد برای کودکان با بالغ شدن تغییر می کند. به عنوان مثال، یک مسئله مهم رشد برای نوزاد، دلبستگی است، در حالی که یک وظیفه برجسته برای یک کودک نوپا، تفکیک است.

والدین در بیشترین میزان شدت خود در دوران نوزادی و کودکی قرار دارند. در چند سال اول زندگی، تجربیات کودکان به مراقبان آن ها بستگی دارد که بیشتر تجربیات کودکان را تعیین می کنند. مراقبان تصمیم می گیرند، به عنوان مثال، آیا یک نوزاد نگه داشته می شود، با او صحبت می شود، یا نادیده گرفته می شود و کودک در چه نوع فعالیتهایی انجام خواهد داد. به دلیل انعطاف پذیری بسیار زیاد سیستم عصبی انسان در طی سالهای اولیه، این دوره فرصت های بی نظیری را برای یادگیری و توسعه فراهم می کند، که به بهترین وجه توسط یک محیط غنی شده اما تحت فشار پشتیبانی نمی شود. بعلاوه، اگرچه برخی از نظریه پردازان استدلال می کنند که تجربیات بعدی می توانند مسیرهای رشد کودکان را کاملاً تغییر دهند، اما بسیاری اظهار داشتند که تجربیات چند سال اول زندگی، بنیانی است که بقیه رشد بر اساس آن بنا می شود. همانند بهره مضاعف، سرمایه گذاری که مراقبین گرم، متعهد و حساس در طی سالهای اولیه انجام می دهند سودهای کلانی را برای یک کودک مطمئن و با اعتماد به نفس به ارمغان خواهد آورد.

 

سبک های تربیت کودک از نظر مشاوره فرزندپروری

در فرزندپروری، سبک‌های مختلفی وجود دارد که در جلسات مشاوره فرزندپروری ممکن است به آن ها اشاره شود. در ادامه همراه ما باشید تا از این موارد بیشتر بدانیم.

سبک فرزند پروری از نظر دیانا باومریند

روانشناس آمریکایی، دیانا باومریند، شناخته شده ترین تحقیقات را در مورد سبک های فرزندپروری انجام داده است. باومریند و بسیاری از محققان بعدی روی دو بخش مهم فرزندپروری تمرکز کردند که شامل پاسخگویی و خواستگاری می شود. با توجه به کار آنها، والدین با پاسخگویی بالا نسبت به نشانه های فرزندان خود هماهنگ و حساس هستند. پاسخگویی همچنین شامل گرمی، واکنش متقابل، ارتباط روشن و دلبستگی است. والدینی که خواستگاری بالایی دارند، فرزندان خود را کنترل می کنند، محدودیت هایی را تعیین می کنند، قوانین را اجرا می کنند، از نظم و انضباط مداوم و مشروط استفاده می کنند و مطالبات بلوغ را مطرح می کنند. روی هم رفته، این دو بعد چهار سبک فرزندپروری ایجاد می کند: مقتدرانه (خواستگاری بالا، پاسخگویی بالا)، اقتدارگرا (خواستگاری بالا، پاسخگویی کم)، طرد یا نادیده انگاشتن (مطالبه گری کم ، پاسخگویی کم) و مجاز یا توهین آمیز (کم طلبگی، پاسخگویی بالا)

کودکانی که والدین معتبری دارند بهترین نتایج را نشان می دهند (به عنوان مثال، موفقیت در مدرسه، مهارت های خوب همسالان ، عزت نفس بالا). این امر به طور کلی در بین سنین، قومیت ها، اقشار اجتماعی و بسیاری از فرهنگ ها صادق است. در مقابل، کودکانی که والدین خود را طرد یا نادیده می گیرند، بدترین نتایج را نشان می دهند (به عنوان مثال، بزهکاری، مصرف مواد مخدر، مشکلات با همسالان و در مدرسه).

سبک فرزندپروری از نظر جان گوتمن

در دهه 1980 جان گوتمن روانشناس آمریکایی شروع به تحقیق درباره تعاملات والدین و فرزندان کرد. وی چهار سبک فرزندپروری را با تمرکز بر چگونگی کنترل والدین در شرایط عاطفی فرزندان، به ویژه احساسات منفی، مانند پریشانی و عصبانیت، شناسایی کرد. والد اخراجی احساسات کودک را نادیده می گیرد، ممکن است کودک احساسی را از خود دور کرده یا مسخره کند و می خواهد احساسات منفی به سرعت از بین بروند. والد مخالف مانند والد اخراج کننده است؛ اما در مورد احساسات کودک قضاوت و انتقاد بیشتری دارد و ممکن است کودک عاطفی را مجازات کند. هر دو سبک مربوط به کودکانی است که در اعتماد، درک و تنظیم احساسات خود مشکل دارند. در مقابل ، والدین laissez-faire آزادانه حالات عاطفی کودک را می پذیرد و ممکن است راحتی دهد اما راهنمایی کمی برای کمک به کودک عاطفی در حل مشکلات ارائه می دهد. کودکانی که والدین laissez-faire دارند در تنظیم احساسات خود مشکل دارند، به عنوان مثال تحت تأثیر شرایط عاطفی قرار می گیرند.

سبک فرزندپروری از تئوری دلبستگی جان باولبی

یکی از معروف ترین سبک های فرزنداری که در مشاوره فرزندپروری بدان اشاره می شود، از تئوری دلبستگی سرچشمه می گیرد.

جان باولبی، روانشناس بالینی بریتانیایی، که به عنوان پدر تئوری دلبستگی شناخته می شود، اظهار داشت که کودکان در طی چند سال اول زندگی پیوندهای عاطفی عمیقی (وابستگی) با مراقبان مهم دارند. این روابط دلبستگی، زمانی که برای بقا ضروری است، اساس احساس نوظهور کودک از خود و سبک رابطه را تشکیل می دهد.

کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، والدینی دارند که نسبت به نیازهای مربوط به دلبستگی کودک حساس و پاسخگو هستند (به عنوان مثال، نگه داشتن کودک پریشان) اما از استقلال کودک نیز حمایت می کنند، در حالی که کودکان با دلبستگی مضطرب والدینی دارند که حساسیت کمتری دارن ، که ممکن است طرد کودک باشد.

نیاز به صمیمیت و دلبستگی، یا کسانی که خودمختاری در حال رشد کودک را خنثی می کنند. کودکان ایمن تقریباً در هر زمینه از رشد بهترین نتایج را نشان می دهند. به عنوان مثال، آنها از عزت نفس بالاتری برخوردارند و با افراد دیگر از جمله همسالان و معلمان بهتر کنار می آیند. آنها در انجام وظایف شناختی مانند حل مسئله پافشاری می کنند و می دانند که چگونه و چه موقع باید کمک بگیرند به عنوان بزرگسالان، افرادی که در مورد مسائل دلبستگی ایمن هستند، به احتمال زیاد پایگاه امنی برای فرزندان خود فراهم می کنند.

هنگام تفکر در مورد سبک های فرزندپروری، یادآوری این نکته ضروری است که عوامل دیگری مانند خلق و خوی کودک، جنسیت و زمینه های اجتماعی کودک با والدین ارتباط برقرار می کنند. به عنوان مثال، کودکانی که در محیط های خطرناک پرورش می یابند ممکن است از محدودیت بیشتری از طرف والدین خود بهره مند شوند. علاوه بر این، برخی از ویژگی های کودک (به عنوان مثال، واکنش پذیری یا سرکشی) ممکن است پاسخ های خاص والدین را به همراه داشته باشد (به عنوان مثال، کنترل دقیق تر).

 

 

 

دکتر روانشناس کودک خوب در تهران