سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنچه که هیچ کس در مورد تربیت دختران نوجوان به شما نمی گوید

تربیت دختران نوجوان ممکن است همیشه آسان نباشد! پیمایش موفقیت آمیز در دوران نوجوانی دختر نوجوان شما می تواند به ویژه چالش برانگیز باشد. به نظر می رسد که دختر کوچولوی نازنین شما یک شبه شخصیت کاملاً جدیدی پیدا کرده است و کل این روند می تواند شبیه یک ترن هوایی باشد.برای ارتباط با بهترین روانشناس زن در تهران اینجا کلیک کنید.

 

 

با این حال، دختر نوجوان شما انواع تغییرات فیزیکی، ذهنی و عاطفی را تجربه می کند. برای آنها نیز زمان سخت و گیج کننده ای است. دختران نوجوان در دنیای مدرن در میان چالش‌های دبیرستان، هورمون‌ها، دوستان، چالش‌های تحصیلی و علایق جدید، احساس مستقلی از خود ایجاد می‌کنند. سفر هر خانواده منحصر به فرد است، و مهم است که شما، به عنوان یک بزرگسال، با دختر نوجوان خود همکاری کنید تا به آنها در عبور از این تغییرات کمک کنید.

 

 

در اینجا راهنمایی برای کمک به شما برای مقابله با چالش های مواجهه با دختران نوجوان دشوار ارائه شده است.

 

 

 

 

 

بلوغ برای دختران نوجوان

 

 

بلوغ مرحله مهمی در زندگی یک فرد است و تأثیر قدرتمندی بر دختر نوجوان شما خواهد داشت.

 

 

به طور معمول، دختران زودتر از پسرها علائم بلوغ را نشان می دهند. برای دختران، بلوغ حدود 11 سالگی شروع می شود و دختران بین 14 تا 16 سالگی از نظر جسمی بالغ می شوند. با این حال، بلوغ عاطفی معمولاً با همان سرعت پیش نمی رود.

 

 

تغییرات فیزیکی بزرگ با بلوغ همراه است، که ممکن است منبعی برای تصویر بدن و مشکلات عزت نفس دختر شما باشد. دختران نوجوان در دوران بلوغ به دلیل ناراحتی در رشد جسمانی خود می توانند خودآگاه باشند.

 

 

علاوه بر بدن، مغز نوجوان در طول سال های نوجوانی رشد می کند، به ویژه قشر جلوی مغز، که بخشی از مغز است که مسئول تصمیم گیری و قضاوت است و تا اواسط دهه 20 به طور کامل بالغ نمی شود. بنابراین، دختران نوجوان نسبت به بزرگسالان بالغ، بسیار بیشتر مستعد تغییر انگیزه ها و احساسات هستند.

 

 

 

 


اختلال وسواس جبری (OCD) چیست؟

اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) یک اختلال سلامت روان است که در آن فرد در چرخه ای تکراری از وسواس ها (یا تهدیدهای درک شده) و اجبار گرفتار می شود . که رفتارهایی برای تسکین ناراحتی همراه با وسواس هستند. این افکار ناخواسته و مزاحم هستند و می توانند تأثیر قابل توجهی در زندگی روزمره داشته باشند.

حدود دو تا سه درصد استرالیایی ها به اختلال وسواس فکری-اجباری مبتلا هستند.

OCD می تواند هر فردی را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد و می تواند بسیار طاقت فرسا باشد. وسواس‌ها می‌توانند نقش بسیار مداخله‌ای در زندگی یک نفر داشته باشند، در حالی که رفتار پاسخ، اجبار آنها. می توانند به حدی حاد شوند که بخش زیادی از وقت فرد را در بر بگیرند و توانایی او را برای انجام فعالیت های روزانه محدود کنند.برای ارتباط با مرکز روانکاوی خوب درتهران با گروه ویان تماس بگیرید

 

وسواس چیست؟

وسواس ها ترس های ناخواسته و مزاحم (یا تهدیدات درک شده)، اصرارها یا تصاویری هستند که دائماً تکرار می شوند و می توانند باعث ناراحتی شدید شوند. به نظر می رسد که این احساسات خارج از کنترل فرد است و می تواند افراد را به طرق مختلف تحت تأثیر قرار دهد - از ناراحتی و ناراحتی جزئی گرفته تا انزجار و وحشت.

وسواس‌های فکری ممکن است گاهی برای دیگران بی‌اهمیت به نظر برسند، اما برای افرادی که از OCD رنج می‌برند، بسیار واقعی هستند و می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر سلامتی فرد داشته باشند. حتی اگر فرد مبتلا به OCD تشخیص دهد که این احساسات منطقی نیستند، اغلب رسیدگی به آنها دشوار است - این احساسات تمایل دارند به چالش های منطقی پاسخ ندهند.

در درازمدت، این اضطراب می‌تواند منجر به هوشیاری بیش از حد برای تهدیدات بالقوه و رفتار ریشه‌دار شود که بر نیاز شدید به کنترل تکیه دارد - کارها باید به روش خاصی انجام شوند یا ممکن است باعث ایجاد ناراحتی شوند.

برخی از وسواس های رایج در OCD عبارتند از:

  • آلودگی - نگرانی در مورد میکروب ها یا بیماری های حمل شده در مواد طبیعی، مایعات بدن، مواد خطرناک یا مواد شیمیایی رایج
  • ترس از اینکه علت یا مقصر صدمه ای باشد که ممکن است در اثر تصادف ایجاد شود، مانند آتش سوزی یا افتادن شخصی
  • ترس از از دست دادن کنترل انگیزه هایی که آنها را از صدمه زدن به خود یا دیگران باز می دارد، مانند توهین یا فحش دادن به دیگران، یا دزدی.
  • وسواس های کمال گرا مانند نیاز به یکنواختی یا دقت
  • ترس از دست دادن اقلام، حافظه یا به خاطر آوردن اطلاعات
  • افکار، تصاویر یا تکانه های جنسی ناخواسته
  • وسواس های مذهبی یا معنوی مانند نگرانی شدید در مورد کفر، اخلاق یا گناه
  • خرافات

 

اجبار چیست؟

اجبار افکار، اعمال یا رفتارهایی هستند که برای غلبه بر وسواس محرک یا تسکین ناراحتی احساس شده در مورد یک وسواس در نظر گرفته شده است. این اجبارها اغلب تکراری هستند و می توانند به طور موقت از شرم، اضطراب یا احساس گناهی که اغلب با افکار وسواسی همراه است، تسکین دهند. در بسیاری از موارد، اجبار با وسواس همراه است، به عنوان مثال، ترس از آلودگی و تشریفات شستشو، یا ترس از ایمنی و رفتارهای بازرسی مکرر.

برخی از اجبارهای رایج در OCD عبارتند از:

  • شستشو و تمیز کردن بیش از حد - از جمله بدن خود، وسایل خانه یا هر سطحی که معمولاً استفاده می شود
  • اقدامات بیش از حد برای جلوگیری از انتقال میکروب ها مانند استفاده از وسایل محافظ برای لمس وسایل معمولی
  • "بررسی" مداوم برای اشتباهات و خطرات احتمالی تصادف، از جمله ارزیابی بیش از حد اقدامات و گفتگوها
  • اعمال فیزیکی مانند چک کردن مداوم اعضای بدن، ضربه زدن یا پلک زدن
  • تکرار مداوم به عنوان مثال بازخوانی یا بازنویسی، انجام چندین کار مانند قفل کردن و باز کردن قفل درب بارها یا
  • برای اطمینان از اینکه چیزی به روش "درست" تنظیم شده یا انجام می شود، تا حد زیادی انجام دهید.

 

اثرات دیگر

افراد مبتلا به OCD اغلب بیماری خود را از دیگران پنهان می کنند، زیرا افرادی که از این وضعیت رنج می برند اغلب از رفتار خود احساس شرمندگی زیادی می کنند. این شرم می تواند وضعیت را بدتر کند و کمک به موقع را به تاخیر بیندازد. همچنین می‌تواند بر فعالیت‌های اجتماعی، کار و مطالعه تأثیر بگذارد، زیرا می‌تواند رفتار اجتنابی مانند خانه نشینی را به خود جلب کند.

OCD اغلب با سایر مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و اشکال مختلف اضطراب همراه است .

 

اختلال وسواس فکری عملی چگونه درمان می شود؟

هیچ راه حل سریعی برای OCD و اختلالات مرتبط وجود ندارد، اما گزینه های درمانی وجود دارد که می تواند کمک کند. OCD را می توان با استفاده از درمان هایی مانند مدیریت اضطراب، درمان شناختی رفتاری (CBT)، مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) و گاهی اوقات با دارو درمان کرد. اکثر افراد مبتلا به OCD تشخیص داده شده از این درمان ها سود خواهند برد.

در برخی موارد، که درمان‌های استاندارد نتایج مطلوب را به دست نمی‌آورند، درمان‌های فشرده‌تر مانند مراکز درمان فشرده، کلینیک‌های سرپایی تخصصی و درمانگران متخصص می‌توانند مورد بررسی قرار گیرند.

 

 


ADHD در کودکان دبستانی

همه کودکان مبتلا به ADHD بیش فعال نیستند. اما اگر کودکی باشد، در طول سال های مدرسه نشان داده می شود. ممکن است علائم دیگری نیز مشاهده کنید. آنها ممکن است نتوانند تمرکز کنند و ممکن است در تصمیم گیری های خوب یا برنامه ریزی چیزها دچار مشکل شوند. بارکلی می گوید: «آنچه می بینید شکوفایی یک اختلال پیچیده تر و بیشتر است.

آنها همچنین ممکن است بیشتر از سایر کودکان هم سن خود با مشکلات زیر مواجه شوند:

  • اشتراک گذاری
  • نوبت گرفتن
  • بگذارید دیگران حرف بزنند
  • اتمام تکالیف یا کارهای خانه
  • پیگیری مواردی مانند تکالیف و کتاب ها

بارکلی می گوید ، همچنین، کودک مبتلا به ADHD می تواند احساسی باشد. اگر چیزی آنها را ناامید کرد، "شما خواهید دید که ناامیدی ظاهر می شود." اگر بگویید ممکن است آنها را به فیلمی ببرید، ممکن است بی وقفه در مورد آن بپرسند. "اگر نه بگویید، آنها منفجر خواهند شد."

از آنجا که آنها ممکن است بدون فکر کردن به چیزها عمل کنند، ممکن است کودک شما مستعد تصادف باشد.

هیچ آزمایشی برای ADHD وجود ندارد. کافه می‌گوید : بسیاری از بچه‌ها علائمی دارند، اما برای تشخیص ADHD ، چندین علامت باید حداقل به مدت 6 ماه وجود داشته باشد و آنها باید زندگی اجتماعی و تکالیف مدرسه را تحت تأثیر قرار دهند.

هنگامی که متوجه شدید فرزندتان ADHD دارد، شما و پزشکتان در مورد درمان ها صحبت خواهید کرد. آنها اغلب شامل درمان دارویی و رفتار درمانی می شوند. ممکن است لازم باشد قبل از تصمیم گیری در مورد درمان های مناسب، چیزهای مختلفی را امتحان کنید.

 


اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی، که قبلاً افسردگی شیدایی نامیده می شد، یک وضعیت سلامت روانی است که باعث تغییرات شدید خلق و خو می شود. اینها عبارتند از اوج عاطفی، که به عنوان شیدایی یا هیپومانیا نیز شناخته می شود، و پایین آمدن، همچنین به عنوان افسردگی شناخته می شود. هیپومانیا نسبت به شیدایی شدیدتر است.

وقتی افسرده می شوید، ممکن است احساس غمگینی یا ناامیدی کنید و علاقه یا لذت را نسبت به بیشتر فعالیت ها از دست بدهید. هنگامی که خلق و خوی شما به سمت شیدایی یا هیپومانیا تغییر می کند، ممکن است احساس هیجان و شادی (خوشحالی)، پر انرژی یا به طور غیرعادی تحریک پذیر کنید. این نوسانات خلقی می تواند بر خواب، انرژی، فعالیت، قضاوت، رفتار و توانایی تفکر واضح تأثیر بگذارد.

اپیزودهای نوسانات خلقی از افسردگی تا شیدایی ممکن است به ندرت یا چندین بار در سال رخ دهد. هر مسابقه معمولا چند روز طول می کشد. بین اپیزودها، برخی افراد دوره های طولانی ثبات عاطفی دارند. برخی دیگر ممکن است اغلب دچار نوسانات خلقی از افسردگی به شیدایی یا افسردگی و شیدایی همزمان شوند.

اگرچه اختلال دوقطبی یک بیماری مادام العمر است، اما می توانید با پیروی از یک برنامه درمانی، نوسانات خلقی و سایر علائم خود را مدیریت کنید. در بیشتر موارد، متخصصان مراقبت های بهداشتی از داروها و گفتگو درمانی که به عنوان روان درمانی نیز شناخته می شود، برای درمان اختلال دوقطبی استفاده می کنند.

 


چگونه بفهمیم فرد مناسبی را برای ازدواج پیدا کردهای؟

در اوایل سال جاری، تیم قطعه ای در مورد جستجوی فرد نامناسبی برای ازدواج نوشت . برخی از خوانندگان پاسخ دادند: «از اینکه این را نوشتید متشکرم، اکنون می دانم که به دنبال چه کسی نباشم. اما من هنوز با این سوال مانده ام که به دنبال چه کسی بگردم؟" این یک سوال عالی است.

«تو فقط می‌دانی»، احتمالاً بی‌فایده‌ترین پاسخ تمام دوران است. اما اگر از افراد متاهل نظرسنجی کنید که چگونه می‌دانند می‌خواهند با همسرشان ازدواج کنند، این یک پاسخ رایج است که ممکن است دریافت کنید. شاید اگر تصمیم گیرنده بسیار شهودی بودید، فقط می دانستید (و اگر اینطور است، این مقاله برای شما مناسب نیست). اما برای بقیه ما، اگرچه من همه پاسخ ها را ندارم، در اینجا چند فاکتور وجود دارد که ممکن است هنگام بررسی اینکه آیا فردی که با او قرار می گذارید شخصی است که می خواهید با او ازدواج کنید مفید باشد. این فهرست جامعی نیست و هر فرد باید خودش تصمیم بگیرد که برای چه چیزی بیشتر ارزش قائل است، اما این فهرست ممکن است به شما کمک کند تا به برخی چیزها فکر کنید. (برای سادگی، با اشاره به طرف مقابل به عنوان "او" می نویسم، اما این نکات می تواند برای هر دو جنس اعمال شود.).برای مشاوره با روانشناس مرد در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.

 

1. شما راحت هستید که خودتان باشید.

یکی از چیزهایی که بیشتر در مورد تیم مرا تحت تأثیر قرار داد این بود که چقدر در کنار او بودم. وقتی با او بودم احساس آرامش و امنیت می کردم. من نمی ترسیدم که او در مورد من قضاوت کند و مطمئن بودم که او به دنبال بهترین منافع من است. می توانستم به او اجازه دهم با آرایش یا بدون آرایش مرا ببیند. در جمع او می‌توانم بخندم یا گریه کنم. احساس نمی‌کردم برای اینکه او از من خوشش بیاید، یا اینکه ما با هم کنار بیاییم، نیازی نیست جز خودم باشم. بخشی از احساس راحتی با تیم این بود که می توانستم کاملاً به او اعتماد کنم. (همچنین مهم است که او با شما راحت باشد، زیرا می خواهید او بتواند خودش باشد و در کنار شما احساس امنیت کند.)

2. از نحوه ارتباط او با دوستان و خانواده خود خوشتان می آید.

زمانی که با تیم ملاقات می کردم، به روابط او با دوستان و خانواده اش نیز نگاه می کردم. می خواستم ببینم چه نوع عادت های رابطه ای دارد. من به خصوص به روابط او با مادر و خواهرش علاقه مند شدم، زیرا آنها در آن زمان نزدیک ترین زنان به او بودند. از میزان احترامی که به آنها کرد و اینکه چقدر برای حضور و مشارکت آنها در زندگی او ارزش قائل بودیم، قدردانی کردم. در اوایل رابطه دوستی ما، تیم یاد گرفت برای من گل بخرد (تا حدی به این دلیل که به او اشاره می کردم). پس از آن، او به این فکر کرد که چگونه هرگز این کار را برای مادرش انجام نداده است، بنابراین رفت و برای او نیز گل گرفت. این که او را در نظر می گرفت، برای من در مورد متفکر بودن و توجه او به دیگران صحبت می کرد.

3. با هم بودن به رشد هر دوی شما کمک می کند.

از خودم پرسیدم آیا قرار ملاقات با تیم باعث شد تا شخصی شوم که می‌خواهم باشم؟ آیا او مرا تشویق کرد تا نقاط قوت خود را توسعه دهم و نقاط ضعفم را بهبود بخشم؟ به‌عنوان یک مسیحی، امیدوار بودم که رابطه‌ام با شوهرم باعث شود بیشتر ویژگی‌ها و ویژگی‌های عیسی را منعکس کنم. من باید ببینم که شخصی که با او قرار ملاقات داشتم در این مسیر به من کمک می کرد. به همین ترتیب، می خواستم بدانم که او را نیز در مسیر درستی حرکت می دهم. می‌خواستم مطمئن شوم که با قرار گذاشتن با من او را به چالش می‌کشند و تشویق می‌کنند، وگرنه ممکن است من فرد مناسبی برای او نباشم.

4. او برای رشد ارزش قائل است (به ویژه اگر برای رشد ارزش قائل هستید).

هر فردی ناگزیر است که زمینه های ناپختگی یا ضعف داشته باشد. آنچه مهمتر است این است که او مایل است به رشد خود ادامه دهد. (من اینجا بیشتر در این مورد نوشتم .) آیا این شخص می خواند؟ به دنبال فرصت های توسعه شخصی هستید؟ به دنبال ارتباط با افراد بالغ تر از خودش هستید؟ آیا او برای آزمایش تجربیات جدید آماده است؟ من همیشه آرزو داشتم که بتوانم با همسرم به رقص بروم. تیم رقصنده خوبی نبود - اما او مایل بود آن را امتحان کند و با من یاد بگیرد. این برای من به اندازه کافی خوب بود.

5. او توانایی ایجاد روابط را در دوره های زمانی طولانی نشان می دهد.

ازدواج مستلزم کار مداوم در طولانی مدت است، بنابراین شما می خواهید با فردی ازدواج کنید که نشان داده است توانایی ادامه سرمایه گذاری در رابطه شما را دارد. سوابق او با دوستان و خانواده چیست؟ آیا او سابقه دوستی های کوتاه مدت دارد یا هنوز با افرادی که سال ها پیش با آنها آشنا شده ارتباط خود را حفظ می کند؟

6. شما از چیزهایی که در مورد او شما را آزار می دهد آگاه هستید و به سمت پذیرش بیشتر آن چیزها حرکت می کنید.

همیشه چیزهایی در مورد طرف مقابل شما وجود خواهد داشت که دوست ندارید، و ممکن است وسوسه شوید که فکر کنید: "وقتی ازدواج کنیم، آنها تغییر خواهند کرد." واقعیت این است که او ممکن است تغییر کند یا نکند. و قطعا نمی توانید او را تغییر دهید. بنابراین نگاهی به این ویژگی ها بیندازید که شما را آزار می دهد و از خود بپرسید که آیا می توانید با آنها زندگی کنید یا نه. ممکن است هرگز آن بخش‌های دیگری را دوست نداشته باشید، اما اگر به سمت پذیرش بیشتر آن‌ها پیش می‌روید، رابطه شما برای درازمدت فرصتی خواهد داشت. همین امر در مورد پذیرش شما نیز صدق می کند. در ازدواج، شما می خواهید به طور مداوم بر یکدیگر تأثیر بگذارید، اما از طرف مقابل تقاضای تغییر نکنید.

7. هر دوی شما به تعارضی که به وجود می آید می پردازید.

ممکن است همه چیز را متوجه نشده باشید، اما آیا هر دوی شما حداقل مایلید روی حل و فصل سالم تعارض کار کنید؟ تعارض بخش مهمی از ازدواج است، بنابراین شما می خواهید با فردی ازدواج کنید که در صورت بروز اختلاف با شما درگیر باشد تا مسائل را حل کند. وقتی من و تیم قرار می گذاشتیم، هیچکدام از ما دوست نداشتیم اختلافات را حل کنیم . ما ترجیح می دهیم از آن اجتناب کنیم. اما ما پذیرفتیم که در این زمینه از روابطمان کار کنیم. (ما یک فصل کامل در این مورد در کتاب الکترونیکی جدیدمان « با من مبارزه کن: چگونه یاد گرفتیم ازدواج کنیم » نوشتیم. می توانید آن را به صورت رایگان دانلود کنید!)

8. رابطه شما چیزی فراتر از شما دو نفر است.

عشق در ذات خود به بیرون تابش می کند. اگر عشق شما سالم باشد، نه تنها به دیگران، بلکه به اطرافیانتان هم اهمیت می دهید. اگر رابطه شما چیزی فراتر از شما دو نفر است، به احتمال زیاد رابطه شما در موقعیت خوبی قرار دارد. داشتن علت یا هدفی بزرگتر از خودتان نیز برای ازدواج خوب است، زیرا می تواند چیزی مشترک برای حرکت به سمت شما ایجاد کند و شما را از تمرکز درونی باز دارد.

در نهایت، تصمیم برای ازدواج با کسی همیشه یک عمل ایمانی است. شما هرگز به طور کامل نمی دانید که طرف مقابل چگونه تغییر خواهد کرد، یا زندگی ممکن است به سمت شما بیفتد. قبل از اینکه تصمیم بگیرید با کسی ازدواج کنید، باید در نظر بگیرید که آیا او تأثیر مثبتی روی شما دارد و آیا شما تأثیر مثبتی روی او دارید یا خیر. من اخیراً این توصیه را خواندم که برای پایان دادن به آن مناسب به نظر می رسد: «هیچ انتخاب کاملی وجود ندارد. مطلع باشید، یکی را انتخاب کنید و متعهد شوید.»