افکار مزاحم چیست؟

یک فکر مزاحم یک فکر ناخواسته است که به ذهن شما خطور می کند. شما می توانید این فکر را به صورت زیر تجربه کنید:

  • احساس یا احساس
  • حافظه
  • اصرار
  • تصویر ذهنی

ممکن است توسط چیز دیگری تحریک شود. یا ممکن است بدون هیچ دلیل واضحی به ذهن شما خطور کند.

افکار مزاحم بسیار رایج هستند. تخمین زده می شود که ما هر روز هزاران فکر داریم. از آنجایی که ما افکار بسیار متفاوتی داریم، برخی از آنها تصادفی، بی معنی یا گیج کننده خواهند بود.

گاهی اوقات افکار مزاحم ممکن است ترسناک، شرم آور یا توهین آمیز به نظر برسند. آنها ممکن است بر خلاف ارزش ها یا اعتقادات ما باشند. برای مثال، ممکن است در مورد آسیب رساندن به کسی فکر کنید. این می تواند برای شما تکان دهنده و ناراحت کننده باشد.

ما نمی توانیم افکار مزاحم را کنترل کنیم یا از شر آنها خلاص شویم. اما فقط به این دلیل که یک فکر به ذهن شما می رسد، به این معنی نیست که شما با آن موافق هستید یا درست است.

برای ما مبتلا به OCD، افکار مزاحم می توانند به وسواس تبدیل شوند. و کارهایی که برای خلاص شدن از شر افکار مزاحم انجام می دهیم، می توانند به اجبار تبدیل شوند.

در صفحه مراقبت از خود برای OCD می‌توانید درباره مقابله با افکار مزاحم اطلاعات بیشتری کسب کنید .

همه افکار مزاحم دارند - آنها اغلب در ذهن شما ظاهر می شوند و سپس ناپدید می شوند. اما در ذهن افراد مبتلا به OCD، آنها بی وقفه نشخوار می کنند و در نتیجه، ما معتقدیم که چیزی در مورد اینکه ما چه کسی هستیم می گوید.د

 



اختلالات اضطرابی

اختلال اضطراب فراگیر (GAD)
- GAD 6.8 میلیون بزرگسال یا 3.1? از جمعیت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد، اما تنها 43.2? تحت درمان هستند. NIMH: اختلال اضطراب فراگیر .
- زنان دو برابر مردان در معرض ابتلا هستند. GAD اغلب با افسردگی اساسی همراه است.

اختلال هراس (PD )
- PD 6 میلیون بزرگسال یا 2.7? از جمعیت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد. NIMH: اختلالات پانیک .
- زنان دو برابر مردان در معرض ابتلا هستند.

اختلال اضطراب اجتماعی
- SAD 15 میلیون بزرگسال یا 7.1? از جمعیت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد. NIMH: اختلال اضطراب اجتماعی.
- SAD در بین مردان و زنان به یک اندازه رایج است و معمولاً در حدود سن 13 سالگی شروع می شود. بر اساس یک نظرسنجی ADAA در سال 2007، 36 درصد از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی گزارش می دهند - علائم را برای 10 سال یا بیشتر قبل از درخواست کمک تجربه کرده اند.

فوبیای خاص
- فوبیای خاص 19.3 میلیون بزرگسال یا 9.1? از جمعیت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد. NIMH: فوبیای خاص .
- زنان دو برابر بیشتر از مردان در معرض ابتلا هستند.
- علائم معمولا در دوران کودکی شروع می شود. میانگین سن شروع 7 سالگی است.
- اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ارتباط نزدیکی با اختلالات اضطرابی دارند که ممکن است برخی به طور همزمان آن را تجربه کنند، - همراه با افسردگی.

استرس
- همه افراد در یک زمان یا زمان دیگری استرس و اضطراب را تجربه می کنند. تفاوت آنها در این است که استرس پاسخی به یک تهدید در یک موقعیت است. اضطراب واکنشی به استرس است.را بخوانید  : استرس در آمریکا: یک بحران ملی سلامت روان (اکتبر 2020)

اختلال وسواس اجباری (OCD)
- OCD 2.5 میلیون بزرگسال یا 1.2? از جمعیت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد. NIMH: اختلال وسواس فکری-اجباری.
- زنان 3 برابر بیشتر از مردان در معرض ابتلا هستند.
- میانگین سن شروع 19 سالگی است که 25 درصد موارد در سن 14 سالگی رخ می دهد. یک سوم بزرگسالان مبتلا اولین بار علائم را در دوران کودکی تجربه کردند.

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
- PTSD 7.7 میلیون بزرگسال یا 3.6? از جمعیت ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد. NIMH: اختلال استرس پس از سانحه.
- زنان 5 برابر بیشتر از مردان در معرض ابتلا هستند.
- تجاوز محتمل ترین محرک PTSD است: 65 درصد مردان و 45.9 درصد زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند به این اختلال مبتلا می شوند.
- سوء استفاده جنسی در دوران کودکی پیش بینی کننده قوی احتمال ابتلا به PTSD در طول زندگی است.

بیماری های مرتبط
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب دارای یک اختلال همزمان یا بیماری جسمی هستند که می تواند علائم آنها را بدتر و بهبودی را دشوارتر کند. درمان هر دو اختلال ضروری است.

اختلال وسواس اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ارتباط تنگاتنگی با اختلالات اضطرابی دارند که برخی ممکن است همزمان با افسردگی آن را تجربه کنند.

 


روان درمانی چیست؟

روان درمانی نوعی درمان است که می تواند به افرادی که طیف وسیعی از شرایط سلامت روان و چالش های عاطفی را تجربه می کنند کمک کند. روان درمانی نه تنها می تواند به کاهش علائم کمک کند، بلکه انواع خاصی از روان درمانی می تواند به شناسایی علل ریشه ای روانشناختی بیماری کمک کند تا فرد بتواند عملکرد بهتری داشته باشد و بهزیستی عاطفی و بهبودی بیشتری داشته باشد.

شرایطی که روان درمانی می تواند به آنها کمک کند عبارتند از مقابله با رویدادهای استرس زا زندگی، تأثیر ضربه، بیماری پزشکی یا از دست دادن مانند مرگ یکی از عزیزان. و شرایط خاص سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب. انواع مختلفی از روان درمانی وجود دارد و برخی از انواع ممکن است در موقعیت های بالینی خاص بهتر عمل کنند. روان درمانی ممکن است همراه با دارو یا سایر روش های درمانی استفاده شود.

جلسات درمانی

درمان ممکن است در یک محیط فردی، خانوادگی، زوجی یا گروهی انجام شود و می تواند به کودکان و بزرگسالان کمک کند. جلسات معمولاً یک بار در هفته به مدت 45 تا 50 دقیقه برگزار می شود. هم بیمار و هم درمانگر نیاز به مشارکت فعال در روان درمانی دارند. اعتماد و رابطه بین یک فرد و درمانگر او برای همکاری مؤثر با یکدیگر و کسب سود از روان درمانی مهم است.

روان‌درمانی می‌تواند کوتاه‌مدت (چند هفته تا چند ماه)، مقابله با چالش‌های فوری‌تر، یا بلندمدت (ماه‌ها تا سال‌ها)، پرداختن به مسائل طولانی‌مدت و پیچیده باشد. اهداف درمان و مدت و دفعات درمان توسط بیمار و درمانگر با هم مورد بحث قرار می گیرد.

رازداری یک نیاز اساسی روان درمانی است. همچنین، اگرچه بیماران در احساسات و افکار شخصی مشترک هستند، تماس فیزیکی صمیمی با یک درمانگر هرگز مناسب و قابل قبول نیست.

روان درمانی و دارو درمانی

روان درمانی اغلب در ترکیب با دارو برای درمان بیماری های روانی استفاده می شود. در برخی شرایط ممکن است دارو به وضوح نشان داده شود و در برخی دیگر روان درمانی ممکن است بهترین گزینه باشد. برای بسیاری از افراد، درمان ترکیبی دارو و روان درمانی می تواند مفیدتر از هر دو به تنهایی باشد. بهبود شیوه زندگی سالم، مانند تغذیه سالم، ورزش منظم و خواب کافی نیز می تواند در حمایت از بهبودی و سلامت کلی مفید باشد.

آیا روان درمانی موثر است؟

تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر افرادی که روان‌درمانی می‌شوند، تسکین علائم را تجربه می‌کنند و بهتر می‌توانند در زندگی خود عمل کنند. حدود 75 درصد از افرادی که وارد روان درمانی می شوند تا حدودی از آن سود می برند. 1 نشان داده شده است که روان درمانی بهزیستی عاطفی و روانی را بهبود می بخشد و با تغییرات مثبت در مغز و بدن مرتبط است. این مزایا همچنین شامل روزهای بیماری کمتر، ناتوانی کمتر، مشکلات پزشکی کمتر و افزایش رضایت شغلی است.

با استفاده از تکنیک‌های تصویربرداری مغز، محققان توانسته‌اند تغییراتی را در مغز پس از انجام روان‌درمانی مشاهده کنند. مطالعات متعدد تغییرات مغزی را در افراد مبتلا به بیماری روانی (از جمله افسردگی، اختلال هراس، PTSD و سایر شرایط) در نتیجه انجام روان درمانی شناسایی کرده است. در اغلب موارد تغییرات مغزی ناشی از روان درمانی مشابه تغییرات ناشی از دارو بود. 2

برای کمک به بهترین استفاده از روان درمانی، درمان را به عنوان یک تلاش مشترک در نظر بگیرید، باز و صادق باشید و از برنامه مورد توافق خود برای درمان پیروی کنید. هر تکالیفی را بین جلسات انجام دهید، مانند نوشتن در یک مجله یا تمرین آنچه در مورد آن صحبت کرده اید.

انواع روان درمانی

روانپزشکان و سایر متخصصان سلامت روان از چندین نوع درمان استفاده می کنند. انتخاب نوع درمان بستگی به بیماری و شرایط خاص بیمار و ترجیحات او دارد. روانپزشکان و سایر پزشکان ممکن است عناصری از رویکردهای مختلف را ترکیب کنند تا به بهترین شکل نیازهای فرد تحت درمان را برآورده کنند.

  • درمان شناختی رفتاری (CBT) به افراد کمک می کند تا الگوهای فکری و رفتاری ناسالم یا ناکارآمد را شناسایی و تغییر دهند و افکار و رفتارهای عملکردی دقیق تری را جایگزین آن ها کنند. می تواند به فرد کمک کند تا روی مشکلات فعلی و نحوه حل آنها تمرکز بهتری داشته باشد. اغلب شامل تمرین مهارت های جدید در "دنیای واقعی" است. CBT می تواند در درمان انواع اختلالات از جمله افسردگی، اضطراب، اختلالات مربوط به تروما و اختلالات خوردن مفید باشد. به عنوان مثال، CBT می تواند به فرد مبتلا به افسردگی کمک کند تا الگوهای فکری یا رفتارهای غیرمفید یا ناسازگاری را که به افسردگی کمک می کند، تشخیص دهد و تغییر دهد.
  • درمان بین فردی (IPT) یک نوع درمان کوتاه مدت است. این به بیماران کمک می کند تا مسائل زیربنایی بین فردی را که دردسرساز هستند، مانند غم و اندوه حل نشده، تغییر در نقش های اجتماعی یا کاری، درگیری با افراد مهم و مشکلات مربوط به دیگران، درک کنند. این می تواند به افراد کمک کند روش های سالم برای ابراز احساسات و راه های بهبود ارتباطات و نحوه ارتباط آنها با دیگران را بیاموزند. اغلب برای درمان افسردگی استفاده می شود.
  • رفتار درمانی دیالکتیکی نوع خاصی از CBT است که به تنظیم موثرتر احساسات کمک می کند. این اغلب برای درمان افراد مبتلا به افکار مزمن خودکشی و افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، اختلالات خوردن و PTSD استفاده می شود. مهارت‌های جدیدی را آموزش می‌دهد تا به افراد کمک کند مسئولیت شخصی خود را برای تغییر رفتار ناسالم یا مخرب بر عهده بگیرند. این شامل درمان فردی و گروهی است.
  • روان درمانی مبتنی بر این ایده است که رفتار و بهزیستی ذهنی ریشه در دوران کودکی و تجربیات گذشته دارد و شامل رساندن احساسات آگاهانه ای است که ممکن است ناخودآگاه (خارج از آگاهی فرد) باشد. یک فرد با درمانگر کار می کند تا خودآگاهی را بهبود بخشد و الگوهای ریشه ای را تغییر دهد تا بتواند به طور کامل تری مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد.
  • روانکاوی شکل فشرده تری از درمان روان پویشی است. جلسات معمولاً سه بار یا بیشتر در هفته برگزار می شود.
  • درمان حمایتی از راهنمایی و تشویق برای کمک به بیماران برای توسعه منابع خود استفاده می کند. این به ایجاد عزت نفس، کاهش اضطراب، تقویت مکانیسم های مقابله و بهبود عملکرد اجتماعی و اجتماعی کمک می کند. روان درمانی حمایتی به بیماران کمک می کند تا با مسائل مربوط به شرایط سلامت روانی خود مقابله کنند که به نوبه خود بر بقیه زندگی آنها تأثیر می گذارد.

درمان‌های اضافی که گاهی همراه با روان‌درمانی استفاده می‌شوند عبارتند از:

  • درمان به کمک حیوانات – کار با سگ، اسب یا سایر حیوانات برای ایجاد آرامش، کمک به برقراری ارتباط و کمک به مقابله با تروما.
  • هنر درمانی خلاق – استفاده از هنر، رقص، نمایش، موسیقی و شعر درمانی.
  • بازی درمانی – برای کمک به کودکان برای شناسایی و صحبت در مورد عواطف و احساسات خود.

 


مزایای مراجعه به یک درمانگر مرد

درمان یک تجربه دگرگون کننده است که به تناسب شخصیتی مناسب بین مشتری و پزشک نیاز دارد. فراتر از آن، اعتماد و ارتباط چیزی است که یک رابطه درمانی موفق را هدایت می کند.

توجه کنید که من نگفتم درمان همیشه یک تجربه راحت است . رشد و تکامل یعنی رهایی از پیله راحتی که در آن قرار گرفته اید. زمان تبدیل شدن به پروانه موفق و شادی است که همیشه می خواستید باشید. درمان کار است ، اما این تعهد به سلامت روان شما به اندازه خوردن سبزیجات، استراحت و رفتن به باشگاه اهمیت دارد.

شاید تا به حال به جنسیت درمانگرتان فکر نکرده باشید. یا شاید شما با ایده یک درمانگر مرد خیلی ناراحت هستید. شاید مردان زندگی تان همیشه شما را ناامید کرده باشند، و فکر آسیب پذیر بودن با یک مرد دیگر آن احساس گرم و مبهم را به شما نمی دهد.

سعی کنید طرز فکر خود را به مردان تغییر دهید. این دلایل را در نظر بگیرید که چرا مراجعه به یک درمانگر مرد در واقع همان چیزی است که شما نیاز دارید:

اجتناب از مردان به دلیل آسیب های گذشته ممکن است در واقع دلیلی برای جستجوی یک درمانگر مرد باشد.

قرار گرفتن در موقعیت های ناراحت کننده بخشی از دردهای فزاینده درمان است. اگرچه ممکن است در ابتدای سفر شما ترسناک به نظر برسد، اما تحقیقات به ما می گوید که ایجاد رابطه با یک درمانگر مرد ممکن است در واقع ترس شما از مردان را با جایگزین کردن تجربیات آسیب زا با برخوردهای جدید و سالم از بین ببرد.

زنانی که مسائل مربوط به رابطه را دارند می توانند از دیدگاه مردانه بینش کسب کنند تا به آنها کمک کند مردان زندگی خود را درک کنند.

هیچ کس بهتر از یک مرد مغز یک مرد را نمی شناسد - پس چرا با کسی که آن را دریافت می کند صحبت نکنید؟ شاید یک درمانگر مرد حتی بتواند شما را در مشاوره زوجین راهنمایی کند و به شما کمک کند تا با مرد خود در سطح جدیدی ارتباط برقرار کنید - به خصوص اگر او در وهله اول در مورد آمدن به درمان مردد باشد.

یک درمانگر مرد با هوش هیجانی می تواند به عنوان الگویی برای رفتارهای مثبت مردانه باشد.

ایجاد یک ارتباط قابل اعتماد با یک درمانگر مرد که به نیازهای شما گوش می دهد، می فهمد و خدمت می کند، می تواند گامی در جهت درست در بهبود روابط گذشته با مردانی باشد که فاقد آن ویژگی ها هستند. ممکن است در نهایت در پیوندی که با یک درمانگر مرد تجربه می کنید، آرامش پیدا کنید. این کاملاً پتانسیل این را دارد که نظر شما را در مورد کلیاتی که در گذشته در مورد مردان انجام داده اید تغییر دهد.

اضطراب شما برای شما داستان می گوید.

اگر هرگز با یک درمانگر مرد کار نکرده‌اید و تصمیم گرفته‌اید با یک درمانگر مرد کار نکنید، ممکن است فکر کنید که اضطراب شما انواع داستان‌هایی را در اختیار شما قرار داده است که ممکن است مانع از تلاش شما برای چیز جدیدی شود. «من با یک مرد احساس راحتی نمی‌کنم»، «آنها تجربه زنانه را درک نمی‌کنند»، «مردها مرا تحریک می‌کنند تا به سفر شفای من کمکی نکند». همه اینها ممکن است افکار تحریف شده ای باشند که اضطراب شما را ریشه در جایی که هست نگه می دارد. فقط با به چالش کشیدن این ایده می توانید با ذهن مضطرب خود مبارزه کنید. بهترین چیز در مورد یک درمانگر این است که جلسه ای را با یک مرد امتحان کنید و برای شما مناسب نیست... اگر به آنها بگویید فکر می کنید یک درمانگر زن ممکن است مناسب تر باشد، به احساسات آنها آسیبی وارد نمی شود. برای ارتباط با روانشناس مرد خوب در تهران اینجا کلیک کنید

دیدن یک درمانگر مرد در واقع می تواند تنها با اضافه کردن یک مرد دلسوز به روایت شما از نظر درمانی برای شما مفید باشد. امیدواریم این اطلاعات به شما در تصمیم گیری در مورد اینکه چه نوع مشاوری به بهترین وجه برای شما مفید است، مفید بوده باشد!

 


شرایط مرتبط در کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD

اگرچه همیشه اینطور نیست، برخی از کودکان ممکن است علائم مشکلات یا شرایط دیگری را در کنار ADHD داشته باشند، مانند:

  • اختلال اضطراب  - که باعث می شود کودک شما در بیشتر مواقع نگران و عصبی باشد. همچنین ممکن است علائم فیزیکی مانند ضربان قلب سریع، تعریق و سرگیجه ایجاد کند
  • اختلال نافرمانی مقابله‌ای (ODD) - این با رفتار منفی و مخرب، به‌ویژه نسبت به شخصیت‌های با قدرت، مانند والدین و معلمان تعریف می‌شود.
  • اختلال سلوک - این اغلب شامل تمایل به رفتارهای بسیار ضد اجتماعی، مانند دزدی، دعوا، خرابکاری و آسیب رساندن به افراد یا حیوانات است.
  • افسردگی
  • مشکلات خواب - سخت به خواب رفتن در شب و داشتن الگوهای خواب نامنظم
  • اختلال طیف اوتیسم (ASD)  - این بر تعامل اجتماعی، ارتباطات، علایق و رفتار تأثیر می گذارد
  • دیسپراکسی - وضعیتی که بر هماهنگی فیزیکی تأثیر می گذارد
  • صرع  - وضعیتی که بر مغز تأثیر می گذارد و باعث حملات یا تشنج های مکرر می شود
  • سندرم تورت  - یک وضعیت سیستم عصبی که با ترکیبی از صداها و حرکات غیر ارادی (تیک) مشخص می شود.
  • مشکلات یادگیری - مانند نارساخوانی

علائم در بزرگسالان

در بزرگسالان، تعریف علائم ADHD دشوارتر است. این تا حد زیادی به دلیل عدم تحقیق در مورد بزرگسالان مبتلا به ADHD است.

از آنجایی که ADHD یک اختلال رشدی است، اعتقاد بر این است که نمی‌تواند در بزرگسالان ایجاد شود بدون اینکه در دوران کودکی ظاهر شود. اما علائم ADHD در کودکان و نوجوانان اغلب تا بزرگسالی ادامه می یابد.

روشی که بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری بر بزرگسالان تأثیر می گذارد می تواند بسیار متفاوت از تأثیر آنها بر کودکان باشد.

به عنوان مثال، بیش فعالی در بزرگسالان کاهش می یابد، در حالی که بی توجهی تمایل دارد با افزایش فشارهای زندگی بزرگسالی باقی بماند.

علائم ADHD بزرگسالان نیز بسیار ظریف تر از علائم دوران کودکی است.

برخی از متخصصان موارد زیر را به عنوان لیستی از علائم مرتبط با ADHD در بزرگسالان پیشنهاد کرده اند:

  • بی دقتی و عدم توجه به جزئیات
  • به طور مداوم کارهای جدید را قبل از اتمام کارهای قدیمی شروع کنید
  • مهارت های سازمانی ضعیف
  • ناتوانی در تمرکز یا اولویت بندی
  • از دست دادن یا جا انداختن مداوم چیزها
  • فراموشی
  • بی قراری و عصبانیت
  • مشکل در ساکت ماندن و صحبت کردن خارج از نوبت
  • پاسخ‌ها را محو می‌کنند و اغلب حرف دیگران را قطع می‌کنند
  • نوسانات خلقی، تحریک پذیری و خلق و خوی سریع
  • ناتوانی در مقابله با استرس
  • بی صبری شدید
  • ریسک کردن در فعالیت‌ها، اغلب بدون توجه به ایمنی شخصی یا ایمنی دیگران - برای مثال رانندگی خطرناک

شرایط مرتبط در بزرگسالان مبتلا به ADHD

مانند ADHD در کودکان و نوجوانان، ADHD در بزرگسالان می تواند در کنار چندین مشکل یا شرایط مرتبط رخ دهد.

یکی از شایع ترین آنها افسردگی است. سایر شرایطی که بزرگسالان ممکن است در کنار ADHD داشته باشند عبارتند از:

  • اختلالات شخصیت  - شرایطی که در آن یک فرد به طور قابل توجهی با افراد عادی از نظر نحوه تفکر، درک، احساس یا ارتباط با دیگران متفاوت است.
  • اختلال دوقطبی  - وضعیتی که بر خلق و خوی شما تأثیر می گذارد و می تواند از یک افراطی به افراطی دیگر تغییر کند
  • اختلال وسواس فکری اجباری (OCD)  - وضعیتی که باعث افکار وسواسی و رفتار اجباری می شود